گفتگوي اختصاصي واحد اطلاعرساني معاونت فرهنگي ـ تبليغي با حجت الاسلام و المسلمين غلامرضا دهشت
حجت الاسلام و المسلمين غلامرضا دهشت از مبلغان با سابقه و علماي بنام مشهد مقدس هستند.
در سال 1316 در خانوادهاي مذهبي در مشهد متولد شدم. به دليل علاقه فراوان به مباحث ديني در سن ده سالگي وارد حوزه علميه شدم و در محضر اساتيد بزرگ آن زمان مشهد آيات عظام حائري، قزويني، مدرس يزدي، آقا تهراني و ميلاني کسب فيض کردم. سال 41 فرصت مغتنمي ايجاد شد تا به نجف اشرف هجرت کنم و در آنجا در کلاس درس اساتيد بزرگي نظير آيتالله سيدابوالفضل خويي حاضر شوم؛ يک سال بعد به مشهد مقدس برگشتم و فعاليتهاي علمي خودم را آغاز نمودم. تدريس ادبيات عرب، منطق، مکاسب، تفسير، اخلاق، آداب تبليغ و نهج البلاغه و تأسيس انجمنهاي مختلف خيريه و اعزام مبلغ به شهرستانها بخشي از فعاليتهاي علمي و اجتماعي من طي اين سالهاست.
از افتخارات ديگر زندگيم طي سالهاي طلبگي، حضور در محضر مقام معظم رهبري به عنوان هم مباحثهاي در دروس سطح است.
- چه انگيزهاي باعث شد كه شما بيشتر به امر تبليغ ديني روي آوريد؟
به ديدن يكي از دوستانمان در قوچان رفته بوديم. در بازگشت به يك تابلويي برخوردم كه ليستي از فعاليتهاي سپاه دانش را که از طرف شاه اعزام ميشدند؛ نوشته بود. تحقيق كردم طبق گفته اهالي آنجا متوجه شدم که جواني به روستا ميآيد و بيسوادها را باسواد ميكند. در برخي جاها يك خانم و در برخي جاها متأسفانه يك دختر و پسر جوان ميرفتند که گاهاً اثرات سويي بر مردم ميگذاشتند. وقتي برگشتيم تصميم گرفتيم به اين روستاهاي نزديك مبلغ بفرستيم. لذا برنامهاي 8 مادهاي تنظيم كرديم كه الآن هم هست و افرادي را انتخاب ميكرديم و آنان را در مسيرهايي 8 نفري كه کمتر از چهار فرسخ باشد ميفرستاديم كه شب بتوانند به مشهد برگردند. از آقايان كمك هم ميگرفتيم. توانستيم الحمدلله اين برنامه را از سال 44 تا به الآن ادامه دهيم.
- حضرت عالي علاوه بر امر تبليغ در مسئله مديريت تبليغ و تشكيل كانون براي ساماندهي اعزام مبلغان فعاليت داشتهايد در اين باره بيشتر توضيح دهيد؟
هر گروهي كه اعزام ميشدند يك جلسه گزارشخواني براي آنان ترتيب ميداديم كه در اين جلسه گزارش خواني هر هفته اين 8 نفر لازم بود بايد آنچه را كه انجام داده و آنچه را كه براي مردم گفته بودند بيان ميكردند هدف آن بود که از تجربيات يکديگر استفاده كنند و هم رفع ترديد شود، البته گاهي از بزرگاني نظير مرحوم آيتالله مشكيني دعوت ميكردم كه به جلسات گزارشخواني تشريف بياورند كه ايشان هم محبت ميكردند ميآمدند. به ياد دارم كه در مدرسه ميرزاجعفر اتاقي در طبقه بالا بود، مرحوم مقدم ايشان هم به هر سختي بود تشريف ميآوردند و به گزارشهايي كه اين آقايان ميخواندند گوش ميدادند. آخر جلسه حاجآقاي مرحوم مشكيني يكي يكي اشكالات آنان را ميگفت، حديثهايي را توضيح ميدادند و کمي هم مبلغان را تشويق ميكردند. خلاصه اينكه كار براي انسان پيدا ميشود، انسان براي كار پيدا نميشود؛ اين يك از جملات قصاري بود كه از ايشان به ياد دارم. ايشان آنقدر به كار تبليغ علاقهمند بودند كه ميفرمودند: "ميخواهم براي همين تبليغ به شما مقداري پول بدهم." عرض كردم كه شما در تبعيد هستيد (آن زمان كاشمر بودند) و تواني نداريد. ايشان گفتند: "ميخواهم از خرج زندگيام كم كنم و بدهم براي تبليغ" اين يك خاطره بود كه از مرحوم آيتالله مشكيني داشتم. و اين برنامهها هم ادامه داشت. گزارشها مفيد بود و ما آنها را در دفتري نگهداري ميکرديم. از آستان قدس رضوي آمدند و براي نگهداري بهتر مدارک را به آنجا بردند. بعدها يك سيدي فيلم در همين رابطه به ما دادند. مرحوم آيتالله سعيدي يك شب جمعه از تهران به مشهد آمده بودند؛ شب جمعه اول ماه رجب بود. چون ما ارتباط نزديکي با هم داشتيم به ديدن ايشان رفتم. گفتند: "من را به يكي از روستاها بفرست." با اينكه شب جمعه اول ماه رجب است و من هم يك شب بيشتر نيست که در مشهدم ترجيح ميدهم كه به روستاها براي تبليغ بروم. ايشان را به همين روستاي دوستآباد فرستاديم. اين يکي از خاطراتي است که از آن سالها به ياد دارم.
- بعضي معتقدند كه در منبر تبليغ سبكهاي مختلفي وجود دارد و واقعيت هم همين است كه سبكهاي مختلفي در منبر تبليغ داريم. شما چه سبكي را ميپسنديد و چه سبكهايي الآن موجود است؟
ميدانيد كه افراد متفاوتند و سلايق متفاوتي دارند. ولي بهترين روش اين است كه ما از قرآن و حديث استفاده كنيم؛ نه اينكه يك آيه را مطرح كنيم و مسائل ديگري را بگوييم و آن آيه را توضيح ندهيم منظورم آن است که آيه و حديثي را مطرح كنيم و براي مردم با سبکي که متوجه شوند، توضيح دهيم چرا كه مردم تشنه آيات و احاديث هستند. البته لازم است كه مبلغان دورههايي را بگذرانند و تذكراتي به آنان داده شود. منظورم کلاسهايي است که هم در سازمان و هم در دفتر تبليغات با نام مباني تبليغ وجود دارد پس به آنان گوشزد شود كه از كجا بايد شروع كرد و به كجا بايد ختم كرد و اصولاً به چه سبکي بايد تبليغ کرد.
- بعضيها پشت سر هم، خطابي و مسلسلوار صحبت ميكنند و بعضي هم آهسته و با تأمل صحبت ميكنند؛ نظر شما در اين خصوص چيست؟
عرض كنم كه سبك خطابي تأثير فوري و آني دارد ولي اثر مستدام ندارد. صحبتهايي كه خيلي آرام و متين و چيده چيده مطرح ميشود بيشتر در دل خاطب نفوذ ميكنند و بيشتر تأثير ميگذارند. به شرطي كه همان آيه و حديث باشد و مردم بفهمند. سبك خطابي براي بعضي مواقع خوب است، ولي براي هميشه نافذ نيست. به طور مثال وقتي يك حادثه خاصي براي كشور پيش آمده، نياز است خطابي صحبت شود. و گرنه در حالت عادي كم فايده است. افراد را تحت تأثير قرار ميدهد ولي نتيجه مستدامي ندارد.
- هركاري يك آسيبها و آفتهايي دارد؛ معمولاً چالشهايي در رابطه با آن كار وجود دارد. امروز بيشترين آسيبها و چالشهايي كه در رابطه با مسائل تبليغ وجود دارد چيست؟ و چه راهكارهايي را براي رفع آن پيشنهاد ميكنيد؟
مبلغ بايد قبل از همه به آنچه خودش ميگويد عمل كند. اين چالش بزرگي است؛ وقتي مردم ببينند كسي که تبليغ ميكند خودش به آنچه مي گويد عمل نميكند، اين اثر معكوسي دارد. بايد مراقب باشيم. به يکي از خطاب بزرگ گفته بودن که چرا حرفهاي شما موثر است، گفته بود: "براي اينكه من هر حرفي را كه بخواهم بزنم اول حساب ميكنم كه اين حرف را خودم عمل ميكنم يا نه؛ اگر عمل ميكنم براي مردم ميگويم و گرنه نميگويم." اين يكي از چالشهايي است كه خيلي بايد به آن توجه كرد. نخستين آسيب عمل نكردن است. که نتيجه آن اول متوجه سخنران و بعد سخنراني ميشود گاهي سخنرانيها اثر معكوس هم دارد. در نهج البلاغه هم آمده است كسي كه ميخواهد پيشواي مردم باشد اول بايد از خودش شروع كند. و آن كسي كه خودش را تربيت ميكند، بيشتر احترام دارد و بايد بيشتر احترامش را حفظ كرد. بعد هم طبق تجربياتي كه ما نسبت به روستاها و همينطور جاهاي ديگر داريم، مبلغ بايد با مردم دوست و رفيق شود، بايد از نزديك با آنان در تماس باشد. اين خيلي مهم است، كه مردم درد دلشان را به مبلغ بگويند، مثل اين است كه كسي را ببيني و آبرويي بگذاري، اين امر خيلي در محبوبيت و تأثير سخن موثر است. يعني مبلغ بتواند با مخاطبان نوعي ارتباط با رفاقت ايجاد کند. من به هركس وارد روستا ميشد ميگفتم اول برويد با مردم تماس بگيريد. چرا که بر اثر همين رفاقتهاست که آنان در جلسه شما شركت ميكنند.
ناآگاهي نسبت به مسائل روز از ديگر آسيب هاست. منظورم آن نيست که مبلغ وارد گروهي شود، ولي اطلاع داشتن از وضع روز و به طور خاص تبليغات دشمنان مهم است. مبلغ بايد در جريان اين امور باشد، كه اگر نباشد چه بسا ممکن است حرفهايش به نفع آنان تمام شود. مبلغ اگر ميخواهد تأثيرگذار باشد نبايد به اين طرف و آن طرف متمايل شود، از كسي تبليغ كند، از كسي انتقاد كند. مگر هنگامي كه ضرورتي پيش بيايد؛ يكي از چيزهايي كه خيلي موثر است بيطرفي است.
نا آگاهي از قرآن و حديث و مسائل از ديگر آسيبهايي است كه حتي خود افرادي كه تبليغ ميكنند نسبت به آن آگاه نيستند، حتي بعضيها معتقدند كه كسي كه تبليغ ميكند بايد خودش فقيه و آگاه در دين باشد. مسائل و احکام را بداند. بايد بتواند خودش را براي سوالاتي كه در زمينه سخنراني او پيش ميآيد آماده کند. حلم و بردباري نيز يك از مسائلي است كه خيلي براي مبلغ مهم است و در برابر سوالاتي كه از او ميپرسند خونسرد باشد.
- از مبلغان برجسته، موفق و بنام چه کساني را ميشناسيد؟
در مشهد مبلغان بزرگي بودند كه برخي به خاطر سوابقشان از چشم مردم افتادند؛ برخي هم همان استقلال خودشان را حفظ كردند و با شيوههاي مختلفي كه داشتند، موفق شدند به طور مثال مثلاً مرحوم آيتالله يزدي، حاج آقاي محدث رحمت الله عليه، كه خيلي مورد توجه مردم بودند. از شخصيتهاي كشوري ميتوان به مرحوم آقاي فلسفي اشاره کرد كه در رأس همه قرارداشت.
- در خصوص اينكه خراسان هميشه يكي از خاستگاههاي امر تبليغ و مبلغ بوده و مبلغان بسيار نامي و مشهوري داشته است توضيحاتي را بفرماييد؟
خراسان مهد پرورش سخنرانان بزرگي بوده است كه در اين وقت كم نميتوان نام تمامي آنان را برد. هركدام خصوصيات خاص خود را داشتند. چند نکته اي را در اين خصوص که براي سخنرانان مهم است متذكر ميشوم؛ يكي توسل به اهل بيت(ع) كه حتماً لازم است چون ما هرچه داريم از بركت اين بزرگواراران داريم. يکي هم اينكه مسائل شرعي را بايد به نوعي بگويند که مورد نياز مردم باشد. لازم نيست هميشه اول سخنراني باشد، ميتواند وسط سخنراني باشد. ولي اين را بايد جزء برنامههاي اصلي گذاشت. مسئله در اول و توسل در آخر به نظر من جزء لوازم يك سخنراني است كه ميتواند موفق باشد.
هميشه بايد به اين نکته توجه داشت که؛ چون هيچوقت دشمنان آرام نمينشينند.
اميرالمومنين(ع) درباره دشمنان ميفرمايد: "لا يُنام عنكم و أنتم في غفله ساهون." ديگران خواب نيستند شما خواب هستيد، از اطراف شما هي كم ميكنند و شما تكان نميخوريد. به خدا قسم كساني كه تن به خواري ميدهند مغلوبند، ذليلند. به طور مثال در مورد تبليغات دشمنان كه هرچه تشيع به خصوص جمهوري اسلامي، پيشرفت بيشتري ميكند حساسيت آنان بيشتر ميشود. در خصوص تبليغات گستردهاي كه حتي فرقههاي نوظهور دارند، مبلغ بايد آگاهي داشته باشد و مطالعاتي در اين باره بکند، اين فرقهها را بشناسد، حرفشان را بفهمد كه بتواند پاسخگو باشد. لازم نيست همه جا مستقيم رودرروي آنان قرار بگيرد، ولي اطلاع از اين فرقهها كه برخي از آنان علني تبليغ ميكنند مثل مسيحيت لازم است. البته برخي فرقهها مثل يهود اساس كارش بر تبليغ نكردن است. صهيونيستها كه فوقالعاده عجيب هستند با آن پروتكلهايي كه دارند. تبليغ نميكنند، يعني به هيچ كس نميگويند يهودي باش. علتش هم اين است كه عقيده آنان اين است كه خدا دو رقم مخلوق آفريده؛ آدمها و غير آدمها؛ آقا و نوكر. يعني آقايش ما هستيم و نوكر بقيه؛ همه مسلمانان، مسيحيان و مابقي. لذا تبليغ نميكنند. آنچه در تبليغ نكردن آنان هست بيشتر از تبليغ انسان را ميسوزاند. بجز يهوديها؛ بقيه به انحاء مختلف، با جزوه، با جلسه، با سيدي و نوار و امثال اينها تبليغ ميکنند. برخي از فرقهها تا حدود 200 سايت براي تبليغ خودشان دارند. مثلاً در تهران 100 گروه شيطانپرست وجود دارد. خوب بايد اطلاعاتي داشته باشيم كه اينها چه كساني هستند و از كجا آمدهاند. چه ميگويند، كتابهايشان چه هست، جوابشان چيست. امروز تبليغ خيلي مهم است، يعني طوري است كه بايد انسان فرقههاي باطل را بشناسد و راز بطلانشان را و جوابشان را نيز بايد بداند. به ويژه اگر زماني در كوران اين بحثها قرار گرفت بايد اطلاع داشته باشد وگرنه در تبليغ موفق نخواهد شد.
- به نظر شما اکنون بهترين شيوه تبليغ در مقابله با اين فرقههاي انحرافي چيست؟
اول آگاهي از خود مكتب تشيع و اسلام؛ بعد هم شناسايي آن فرقهها و مبدأ پيدايش آنها ولو اينكه بعضي از اينها استعماري هستند؛ بالاخره افرادي را گمراه ميكنند و تحت تأثير قرار ميدهند. بايد راههايي را كه آنان فعاليت ميكنند شناسايي و از گسترش آنها را جلوگيري كرد، هميشه بايد از كارهايي كه آنان انجام ميدهند اطلاع داشت. و پاسخي براي آنها به ويژه براي نسل جوان كه سرگشته و حيران وتشنه است و به دنبال هر صدايي ميرود پيدا کرد. بايد هميشه براي پاسخگويي به شبهاتي كه آنان ايراد ميكنند؛ آماده بود به طور مثال سايتها تقريباً 180 شبهه است كه خيلي از اين شبهات درست هم نيست ولي بالاخره كساني كه با اين سايتها سروكار دارند تحت تأثير قرار ميگيرند.
- حضرت عالي به عنوان يكي از افراد پرسابقه در امر تبليغ هستيد. يكي از بهترين خاطراتتان كه دررابطه با مسئله تبليغ باشد و براي مبلغان رهنمود و رهگشايي در امر تبليغ آنان محسوب شود ذکر کنيد؟
خاطرات بسيار است ولي آنچه كه بنده به ياد دارم محبتهاي مردم و اظهار است که آنان داشتند و اين از من نيست، از قرآن و حديث است. به خاطر اين است که مردم تشنه هستند، كمتر هم اين حرفها برايشان مطرح شده است. وقتي هم ميشنوند خيلي تحت تأثير قرار ميگيرند. سفارش من اين است كه تمام مبلغان نسبت به قرآن و حديث و مسائل اطلاع کافي داشته باشند وقتي اينها را براي مردم مطرح ميكنند، با خونسردي، صبر و حلم و بردباري باشد كه انشاءالله نتيجه بگيرند. البته در اين زمينه عرض كردم خاطره بسيار است كه براي من پيش آمده است؛ در يك جايي گرفتاري پيدا كردم كه زياد بازش نميكنم. كسي براي كمك به سراغم آمد؛ بعد فهميديم كه از فرقه باطل بوده است، كمك كردن يك نفر از فرقههاي باطل به ما، ما را خيلي تحت تأثير قرار داد. و اين هميشه در ذهن من ماند. بنابراين بايد در حد امكان به ياري مردم شتافت و با مسئولان صحبت کرد.
- خيلي ممنون از اينكه وقتتان را در اختيار ما گذاشتيد. در رابطه با مسائل تبليغي خاطراتي با مقام معظم رهبري هم داريد؟
بله؛ زماني به ايشان عرض كردم كه اگر اجازه دهيد ما برنامه مشترکي داشتيم و با هم مشورت ميكرديم، را تعطيل كنيم. ايشان گفتند نه؛ شما كارتان را ادامه دهيد چون آنچه از بيوت هست تا زماني كه آقا هستند وجود دارد و وقتي آقا نباشد تمام ميشود. آنكه من خيلي مهم و حساس ميدانستم اين بود كه تزاحم و تعارضي در كار نباشد. لذا هميشه با برادران در سازمان و دفتر ميگويم كه قبل از موعد تبليغ بياييد هماهنگ كنيم كه نكند در يك محل دو يا سه نفر به تبليغ بروند و بعضي جاها بدون مبلغ باشد.
- چه توصيه اي به متوليان امور تبليغي مثل سازمان تبليغات و دفتر تبليغات اسلامي داريد؟
اول آنكه ما مبلغ خيلي كم داريم يعني کمبود نيرو داريم و بايد با تمام نيرو سعي كنيم كه افراد شايسته در اين زمينه را زياد كنيم، عاملي هم كه ما را آن زمان به روستاها كشاند يك كتاب از جهاد ستمشاهي بود كه مشخصات تمام روستاهاي ايران را نوشته بود. زمان شاه 85 هزار روستا بود. خيلي هم با خط تميز راجع به اينكه فلان روستا در چه فاصلهاي از شهر است، حمام دارد يا ندارد، مسجد دارد يا ندارد، جمعيتش چقدر است و... نوشته بود. كه ما آن زمان حساب كرديم كه اگر تمام روحانيون ما در دو حوزه مشهد، قم و جاهاي ديگر که 30 هزار نفر هم نميشوند؛ ار مرجع تقليد تا طلبه را تقسيم هم بكنيم كم ميآوريم. الان نيز ما خيلي دچار كمبود هستيم. بايد برنامهريزي شود كه واقعاً نيروهايي كه به درد بخور هستند بيشتر شوند، در آن کتاب نوشته شده بود كه كساني كه به هرجا فرستاده ميشوند با اطلاعات كافي نسبت به آن محل بروند كه اين هم باز يك نكته مهم بود. كسي كه براي تبليغ به آنجا ميرود بايد بداند با چه كساني روبروست. عرض كردم در آن كتاب نام تمام روستاها را نوشته بودند. قبل از آن هم كتابي از فردي در انگلستان كه براي تبليغ به ايران فرستاده بودش خواندم که آن فرد وقتي ميخواست براي تبليغ اعزام شود کتابي به او دادند و اصطلاحات محلي را هم به وي ياد داده بودند. اين موضوع قدر و ارزش تبليغ را نشان ميدهد که بايد مسئولان امر به آن توجه ويژه داشته باشند.