نام کتاب: تاریخ ابن خلدون
مؤلف: ابو زید عبد الرحمن بن خلدون
فوت مؤلف: 808 ه.ق
زبان: عربی
نوع: نقلی
درجهی اعتبار: نیمه معتبر
مشخصات نشر: تحقیق خلیل شحادهی، بیروت، دار الفکر، چاپ: دوم، 1408ق.
موضوع: واقعهنگاری حادثهی کربلا، قیام مختار
توضیح:
ابو زید عبد الرحمن بن ابو عبد الله محمد بن محمد بن ابو بکر محمد بن الحسن بن محمد بن جابر بن محمد بن ابراهیم بن عبد الرحمن بن خلدون حضرمی اشبیلی تونسی (اول رمضان 732- 808 ق)، ملقب به ولی الدین (ابن خلدون، التعریف، 1؛سخاوی، 4/145) ، جامعهشناس، سیاستمدار، متفکر، مورخ و قاضی مالکی مذهب.
این کتاب از آثاری که ابن خلدون پس از دست شستن از سیاست نوشته و به لحاظ اهمیتشان در زندگی نامه خود از آنها یاد کرده است؛ و اساساً ابن خلدون به واسطه نگارش آنها پر آوازه گشته است. با توجه به رابطه درونی و موضوعی این آثار و پیوستگی طرحی که آنها را پدیده آورده است، باید آنها را در کنار هم مورد بحث قرار داد. این آثار عبارتند از کتاب العبر و التعریف.
ابن خلدون اثر نخستین را کتاب العبر و دیوان المبتدأ و الخبر فی ایام العرب و العجم و البربر و من عاصرهم من ذوی السلطان الاکبر نامیده است یعنی آن را «تاریخ نوع بشر به طور جامع و کامل» معرفی میکند (مقدمه، 1/8). ابن خلدون در فراغت کامل از اشتغالات سیاسی و در عزلت قلعه ابن سلامه آغاز به تألیف این تاریخ کرد (التعریف، 229). او با تألیف این اثر میخواست پاسخی برای چراهای بسیاری که تجربه روزمره و مشهوداتش پیش میآورد، بیابد (لاکوست، 69) و اثری بیافریند که به منزله اصل و مرجعی باشد برای مورخان آینده تا از آن به عنوان نمونه و سرمشق خویش بهره گیرند (ابن خلدون، مقدمه، 1/60)
ابن خلدون در ضمن گزارش تاریخ مغرب در گذشته نزدیک به زمان خود، جز نقل از منابع مکتوب، روایات بسیاری از استادش آبلی میآورد (العبر، 7/91، 95، 96، 227، 228). نکته اخیر را با توجه به فاصله زمانی میان دوره شاگردی ابن خلدون نزد آبلی و عزلت در قلعه ابن سلامه (بیش از 20 سال) شاید بتوان به عنوان یکی از مراحل اوّلیه تکوین اندیشه تاریخی یا التفات به تاریخ در ذهن ابن خلدون تلقی کرد.
وانگهی، هر چند تاریخ غیر دینی در هیچ مدرسهای در قلمرو اسلامی عرضه نمیشد (روزنتال، تاریخ... ، 55) و تاریخ در میان مسلمانان نیز چون جوامع یونانی و لاتینی جنبه واقعه نگاری و داستان سرایی داشته است، اما کثرت نوشتههای تاریخی مسلمانان در سدههای میانی مؤید آن است که در آن اعصار، دنیای اسلامی بسی بیش از مناطق دیگر مستعد پرورش فکر تاریخی بوده است (لاکوست، 208) و پیش از ابن خلدون در شمال غرب آفریقا اندیشههایی شبیه افکار وی به شکلی ابتدایی مطرح بوده است (روزنتال، همان، 139). در وهله نخست، گذشته مغرب بود که ذهن ابن خلدون را به خود میکشید تا حال را در پرتو آن دریابد. بررسی گذشته خود مشکلاتی پیش میآورد که جز با تعمق در پدیدهها و تحولات معاصر راه بردن به حل آن میسر نبود (درباره لزوم سنجیدن حال با گذشته، نک: ابن خلدون، مقدمه، 1/13)
توجه به تاریخ، به عنوان وسیلهای برای حل مشکل زمان حال، آن را معنیدارتر از تاریخ سنتی میکند و اشکالهای تاریخ نگاری سنتی و اخبار تاریخی را پیش میکشد که مستلزم پیدا کردن معیار و محکی برای تشخیص صحیح و سقیم و غث و سمین آن است. بر این اساس، پیش از پرداختن به علم تاریخ باید مبانی آن را مطرح کرد. این استدلال ذهنی موجب ترکیب و فصل بندی «شگفت» و بیسابقه تاریخ ابن خلدون شده است. او تألیف خود را بر یک مقدمه (در معنای عام آن، پیش گفتار) و سه کتاب قرار داده است: مقدمه، در فضیلت دانش تاریخ و تحقیق روشهای آن و اشاره به اغلاط مورخان؛ کتاب نخست، در اجتماع و تمدن و یاد کردن عوارض ذاتی آن...، کتاب دوم، در اخبار عرب و قبیلهها و دولتهای آن... و برخی از ملتها و دولتهای مشهور که با ایشان همزمان بودهاند... ؛کتاب سوم، در اخبار بربر... و کشورها و دولتهایی که آن قوم به ویژه در دیار مغرب تشکیل دادهاند (مقدمه، 1/7- 8). مقدمه و کتاب نخست همان است که اصطلاحاً به مقدمه ابن خلدون معروف شده و تقریباً یک هفتم کل اثر تاریخی او را در بر میگیرد (جلد اول از چاپ هفت جلدی تاریخ ابن خلدون). کتاب دوم، پس از آن، قریب چهار هفتم همه تالیف را شامل میشود (ج 2 تا 5 و 88 صفحه از ج 6)
کتاب سوم، کمی بیشتر از یک هفتم آخر را شامل میشود (بقیه ج 6 و ج 7 تا صفحه 379). آخرین قسمت پیش بینی نشده اثر تاریخی ابن خلدون که در طرح آغازین او وارد نشده بوده، اما بعدها به صورت جزئی لازم به آن پیوند یافته، همان التعریف است (ج 7، صص 379- 462)
ابن خلدون نسخه پیش نویس مقدمه را در مدت پنج ماه یعنی تقریباً در نیمه اول سال 779 ق/1377 م، در قلعه ابن سلامه به پایان رساند و پس از آن چندی به تهذیب و تنقیح آن پرداخت و سپس تاریخ اقوام را بدان افزود (مقدمه، 2/1292). او در آن هنگام 47 سال داشت و سه سال بود که از زندگی سیاسی کناره گرفته بود. تصور اینکه آن همه اندیشه مندرج در مقدمه در طول پنج ماه تدوین یافته باشد، برخی محققان را به پذیرفتن ظهور یک جوشش ذهنی ناگهانی یا اشراقی نبوغ آمیز در ابن خلدون و یا احیاناً به تردید در صحت بیان او واداشته است (حصری، 119؛نصار، 92، 156). ابن خلدون پس از نخستین تحریر تاریخ خود 29 سال دیگر زیست و در این مدت هیچ گاه از تصحیح و تکمیل اثرش غافل نماند. از این رو وی در مقاطع مختلف زندگی بعدی خود چند نسخه دیگر از این اثر پرداخت که هر کدام نسبت به نسخه یا نسخههای پیشین کاملتر و به نظر او درستتر بود.
همه اجزای تاریخ ابن خلدون، با وجود طرح همبستهاش، دارای ارزش یکسان نیست. مؤلف خود به این ناهمسانی آگاه و معترف است.
او خود قسمت اول، یعنی مقدمه را در حد طرح کلی یک دانش نو ممتاز و ابتکاری میداند (مقدمه، 1/9، 69-70). در آغاز قصد او از تألیف تاریخ این بود که فقط «به بیان احوال نسلها، نژادها، ملتها، دولتها و ممالک مغرب» بپردازد، زیرا اطلاعات خود را در مورد مشرق و ملتهای آن کافی نمیدانست (همان، 1/61) ، ولی پس از آنکه به مشرق سفر کرد و کمبود معلومات خویش را در مورد پادشاهان غیر عرب و متصرفات دولتهای ترک برطرف ساخت، به تکمیل تاریخ خود مبادرت کرد (همان، 1/8)
ابن خلدون پیش از ورود به مباحث خاص «دانش عمران» (موضوع کتاب نخست)، در دیباچه و مقدمه بر مقدمه مسائلی اساسی را در مورد فن تاریخ مطرح میکند. این مسائل بینش تاریخی ابن خلدون و ارتباط «دانش عمران» با تاریخ را روشن میکند و گوشههایی از مسیر تکوین اندیشه تاریخی او را نشان میدهد. او با اشارهای گذرا به اینکه تاریخ از فنون متداول در میان همه ملتها و نژادها و مورد اشتیاق عوام و خواص هر دو است، آن را دارای ظاهری و باطنی میداند. به گفته او تاریخ در ظاهر اخباری است درباره روزگاران و دولتهای پیشین و معمولاً برای تمثیل و تزیین کلام به کار میرود، اما در باطن تفکر و تحقیق درباره حوادث و مبادی آنها و جست و جوی دقیق برای یافتن علل آنهاست و چون از کیفیات وقایع و موجبات و علل حقیقی آنها بحث میکند، «علمی» است سرچشمه گرفته از «حکمت» و «سزاست که از دانشهای آن شمرده شود» (همان، 1/2)
مؤلف این کتاب در جلد 3 از صفحهی 27 به بعد با عنوان «مسیر الحسین إلی الکوفهی و مقتله» به سرگذشت امام حسین علیهالسلام اشاره میکند. برخی موضوعات دیگری که وی به آن پرداخته است و با حادثهی کربلا در ارتباط است عبارت است از: «مسیرهی المختار الی الکوفهی و أخذها من ابن المطیع بعد وقعهی کربلاء» (ج3: ص30) «مسیرهی ابن زیاد الی المختار و خلافهی أهل الکوفهی علیه» (ج3: ص33) «شأن المختار مع ابن الزبیر» (ج3: ص35) «مسیر مصعب إلی المختار و قتله إیاه» (ج3: ص39)
برخی تحریفاتِ این کتاب در مورد امام حسین علیهالسلام موضوعاتی چون امامت، واقعه عاشورا و حمایت از امویان به تفصیل همراه با گزارش این تحریفات بحث میکند.
لازم به یادآوری است کتاب تاریخ ابن خلدون، به فارسی نیز ترجمه شده است، مقدمهی آن توسط محمد پروین گنابادی (تهران، انتشارات علمی و فرهنگی،چ هشتم، 1375ش) و متن آن توسط (عبد المحمد آیتی، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چ اول، 1363ش) به فارسی برگردان شده است.
خلاصهی مطالب:
مؤلف این کتاب در جلد 3 از صفحهی 27 به بعد با عنوان «مسیر الحسین إلی الکوفهی و مقتله» به سرگذشت امام حسین علیهالسلام اشاره میکند. در ادامه نیز به قیام مختار اشاره میکند.