آیا کسى که خود را رهبر دین به سوى خدا می داند، می تواند خود معرفت به خداى را نداشته باشد و بگوید: معرفت همان معرفت اجمالى است که خداوند یکى است و بس؛ همان معرفتى را که پیره زنان دارند؟! امام ما حضرت صادق علیه السّلام اینطور نمی گوید.
حوزه هاى علمیّه براى تربیت فقیه عارف بالله است
مرحوم علامه طهرانی حدیثی را از «وافى» از حضرت صادق (ع) بیان و ترجمه می کند که: [امام صادق(ع)فرمودند:] «اگر مردم می دانستند که چه فضیلتى را در معرفت خداوند تعالى حائز می گردند، چشمان خود را به آنچه دشمنان از آن متمتّع هستند، از بهجت و نضارت و ترى و تازگى حیات دنیا و نعمتهایش نمی دوختند، و دنیاى ایشاندر نزد اینان از آنچه را که در زیر پاهاى خود لگد می کنند کمتر بود، و تحقیقاً در نعمت معرفت خدا متنعّم بودند، و چنان در مسرّت و لذّت معرفتش متلذّذ بودند که گوئى پیوسته و به طور جاودان در باغهاى بهشتى با اولیاى خدا در لذّت بسر می برند.
معرفت خدا انیسى است که نمی گذارد هیچ وحشتى به انسان برسد، و رفیقى است که هیچ تنهائى با او اثرى ندارد، و نورى است که با او هیچ تاریکى و ظلمتى جمع نمی شود، و قدرتى است که هیچ ناتوانى با او مجتمع نمی گردد، و شفائى است که با وى هیچ مرضى تاب مقاومت نمىآورد.
و پس از این [حضرت] فرمود: پیش از شما طوائفى بودند که کشته می شدند و آتش زده می شدند و با ارّه استخوانهایشان بریده می شد، و دنیاى بدین وسعت و فراخى بر ایشان تنگ می شد؛ و با اینحال هیچ عاملى نمی توانست ایشان را از آنچه با آنها از معرفت خدا بود، برگرداند و منصرف کند؛ بدون آنکه کسانى که با اینها این اعمال را انجام می دادند نسبت به آنها حِقْدى داشته باشند و نه خونى از آنها ریخته باشند، و نه اذیّتى از ناحیه ایشان به آنها رسیده باشد تا در اثر تلافى و انتقام، دست به چنین مجازاتى گشوده باشند. هیچ جرم و گناهى نداشتند مگر آنکه به خداوند عزیز و حمید ایمان آورده بودند. بنابراین، شما از خدایتان بخواهید تا درجات و مقاماتشان را به شما عنایت کند! و بر مصائب و مشکلات روزگارتان صبر کنید و شکیبا باشید تا به سعى و همّت و جدیّت آنها برسید!»
وی می افزاید: در اینجا می بینیم امام (ع) چگونه همّت و استوارى عرفاى بالله را بیان می کند! و چه قسم شاگردان خود را به استقامت و پافشارى براى نگهداشتن عَلَم ایمان و معرفت خداوندى دعوت می نماید! اینها بودند که پیوسته به طور متناوب در هر زمانى آمدند و با طلوع و تابش انوار حقّ و صفاتش در دلشان، نگهدار دین و شریعت و حافظ قرآن مبین بودند.
علوم دینیّه بایستى براى راهیابى به عرفان خداوند باشد تا دل از انوار إلهى منوَّر گردد
علامه طهرانی در ادامه تأکید می کند: طلّاب علوم دینیّه از هر شهر و بلدى و از هر کوى و برزنى به سوى حوزههاى علمیّه گسیل می شوند، اگر با جان خود این معنى را لمس کنند و از سویداى دل خود دریابند که: علوم دینیّه نیز اگر وسیله زندگى و سرمایه دنیا باشد و بس، با سائر حِرَف و فنون تفاوتى ندارد؛ و اگر براى راهیابى به سوى خدا و عرفانش و براى تحقیق از سرّ عالم خلقت و علوم حقّه حقیقیّه باشد، خداوند رحیم نیز باران فیض رحمت خود را بر آنان می بارد و دلهایشان را از انوار جمال و جلال خود درخشان می گرداند...
علم حقیقی علم ملازم با عمل است
ایشان با اشاره به این مطلب که از اینجاست که در احادیث کثیرهاى، علمى را فقط علم حقیقى شمردهاند که در دل نشیند و ملازم با عمل باشد، حدیثی را از «مصباح الشریعه» روایت و چنین ترجمه می کنند:«حضرت صادق(ع) گفتند: حلال نیست فتوى دادن، براى کسى که خودش در هر حال از روى صفا و پاکى سرّش و از روى اخلاص در عملش و اخلاص در کارهاى آشکارش و از روى برهان و حجّتى از جانب پروردگارش، مسائل را از خدا نمی پرسد و از او استفتاء نمی نماید. چون کسى که فتوى می دهد، حکم کرده است؛ و حکم بدون اذن و اجازه خدا و بدون حجّت و برهانى از سوى وى صحیح نیست. کسى که بدون مشاهده و عیان خود، از روى خبرى که شنیده است حکم نماید جاهل است؛ وى را به جهلش اخذ می کنند و به حکمش گنهکار به شمار می آورند. رسول اکرم (ص) فرمودند: بیباکترین شما بر فتوى دادن، بی باکترین شما بر خداوند عزّ و جلّ است. آیا شخص فتوى دهنده نمی داند که: او در میان خداى تعالى و میان بندگانش داخل شده است؟! و اوست که پیوسته در میان بهشت و دوزخ روان است (متحیّر و سرگردان است)؟!»
فقیه باید جامع علم و عمل باشد
علامه طهرانی خاطرنشان می کند: چنین فقیهانى که جامع بین علم ظاهر و باطن و میان علم و عمل هستند، باید مربّى طلّاب و حوزهها باشند. آنها علم حقیقى را از جانب حضرت ربّ می گیرند و بر متعلّمین پخش می کنند. شبها در محراب عبادت قیام دارند و با پاى محکم و استوار به کرنش و نیایش به درگاه حضرت معبود، دلهایشان مجذوب جذوات إلهیّه و سبحات ربّانیّه می شود؛ و روزها آنچه را که گرفتهاند پس می دهند و در این عالم وسیع شنا می نمایند و به عالم وجود إفاضه فیض می نمایند.إِنَّ نَاشِئَةَ الَّیْلِ هِىَ أَشَدُّ وَطْئًا وَ أَقْوَمُ قِیلًا * إِنَّ لَکَ فِى النَّهَارِ سَبْحًا طَوِیلًا. (مزمل، آیه 6 و 7) «تحقیقاً آنچه در شب می رسد، براى تو گامى استوارتر و گفتارى پایدارتر است. و تحقیقاً از براى تو در روز مجال واسعى است که در این عالم کثرات شنا کنى (و آنچه را که در شب گرفتهاى، در روز مصرف نمائى»).
علم مجازى همچون ناودانِ سوراخ است، و علم حقیقى همچون آب حیات
این عالم دینی در ادامه بیان مطالب، چنین نتیجه گیری می کند: و بنابراین، اجتهادى که فقط از روى قواعد صورت گیرد، اجتهادى فرمولى می باشد. این اجتهاد همچون ناودان است که آب حیات نیست. اگر هم آبى فرضاً در وى جارى گردد و حکم مطابق با واقع در آید، ظرف و وسیله براى گذر آن آب حیات بوده است. و خداى ناکرده اگر این ناودان شکسته و پاره شود، خرابیهاى آن بى شمار است. مولانا در دفتر پنجم «مثنوى» گوید: