- با سپاس و تشکر ازحضرتعالی که مصاحبه با ما را پذیرفتید، لطفا شرح مختصری از زندگی تحصیلی و تحقیقی خود را بیان بفرمایید.
استاد: پس از تحصیلات مقدماتی،حدود سالهای 25 شمسی، به تحصیل علوم دینیه پرداخته و مقدمات را در قم،نزد یکی از همشهریان،که مرحوم شد و مردی فاضل و دانشمند حوزه مقدسه قم بود،به نام آقا رحمان محلاتی،به پایان رساندم و مغنی و معالم را نزد مرحوم والد و شرح لعمه را اکثرا نزد حجه الاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ اسدالله اصفهانی و مقداری را نیز نزد مرحوم آیه الله شهید صدوقی(ره) و مکاسب را قسمتی نزد آیه الله العظمی گلپایگانی و قسمتی نزداستادهای دیگر و رسائل و کفایه را عمدتا نزد مرحوم آیه الله مجاهدی و حضرت آیه الله سلطانی طباطبائی،مدظله العالی،خواندم .
سپس در درس خارج مرحوم آیه الله العظمی بروجردی حاضر شدم و بیش از ده سال یعنی تا سال تبعید حضرت امام رضوان الله تعالی علیه به ترکیه نیز در درسهای خارج فقه واصول ایشان حاضر می شدم که اکثرا نوشته شده و دفاتر خطی آن موجوداست و پس از تبعید آن فقید سعید به ترکیه طولی نکشید که رحل اقامت در تهران افکنده و مدتی هم در درس مرحوم آیه الله خوانساری قدس سره حاضر می شدم که به خاطر دوری از راه و فاصله زیادی که خانه ما در امامزاده قاسم شمیران و محل درس ایشان در مسجد حاج سید عزیزالله داشت،موفق به ادامه آن نشدم و برای این که در درس و بحث و تحصیلات علمی متارکه نشود چند سالی هم به تدریس شرح لمعه و معالم در مدرسه علمیه چیذر شمیران،که الان نیز دایراست،با جمعی از دوستان دیگر مشغول شدیم که براستی دوران خوشی بود و خاطرات خوبی از آن دوران،که بیش از 5 سال طول کشید دارم .
دراین خلال به تشویق برخی از دوستان دست به تالیف و ترجمه کتابهای تاریخی واخلاقی و غیره شدم .البته قبل از آن نیز از سالهای 35 به بعد در قم در کنار درس و بحث و تحصیل علوم اسلامی و فقه واصول به تحقیق و بررسی و چاپ و نشر و نوشتن پاورقی و تصحیح کتابهای تفسیری و تاریخی اشتغال داشتم و تصحیح و پاورقی و طبع و نشر کتابهای : مجمع البیان (در ده جلد) و تفسیر نورالثقلین (در 5جلد) و مناقب ابن شهر آشوب (در 4 جلد) و دارالسلام حاجی نوری (در 4جلد) و کشف الغمه مرحوم اربلی (در 4 جلد) واثبات الهداه مرحوم شیخ حرعاملی (در 7جلد) و تفسیر عیاشی در (2 جلد) همه در قم و با کمک برخی از ضلاء و دوستان انجام شد. البته , کار این حقیر روی کتابهای فوق بیشتر همان نوشتن پاورقیهای سودمند و تصحیح و مقابله بوده و در قم به کار تالیف و ترجمه اشتغال نیافتم .
پس از مهاجرت به تهران و توقف درامامزاده قاسم شمیران ضمن این که همان خدمت را انجام میدادم و مسئولیت تصحیح و مقابله و پاورقی نویسی کتابهائی چون: مرآه العقول را به عهده گرفتم و تا قبل از پیروزی انقلاب نیز توفیق این کار بزرگ را داشتم که حدود10جلد نیز در همان زمان چاپ و منتشر شد ولی بیشتر کار من در تهران روی ترجمه و تالیف متمرکز گردید و آنچه از آن تاریخ تا کنون موفق به ترجمه و تالیف آن شده ام که برخی از آنها بیش از ده بار چاپ شده بیش از 20 کتاب است که بیشتر آنها در تاریخ انبیاء وائمه معصومین،علیهم السلام،و برخی نیز دراخلاق و تفسیر بوده است. مانند: تاریخ انبیاء (در 2 جلد)،زندگانی رسول خدا[ ص] در (3جلد)، زندگانی امیرالمومنین( ع) (در 2 جلد), زندگانی حضرت زهرا(س) (در یک جلد)،زندگانی امام حسن(ع) (در 2 جلد)،تاریخ تحلیلی اسلام (تا کنون 3 جلد چاپ شده )،شرح و ترجمه ارشاد مفید (در 2 جلد)،ترجمه مقاتل الطالبین،ترجمه سیره ابن هشام،کیفر گناه (در 2 جلد)،مبارزه با گناه،ترجمه صحیفه علویه، ترجمه 2 جلداز محمع البیان طبرسی و کتابهای دیگر که برخی هنوز چاپ نشده و یا زیر چاپ است .
- آغاز آشنائی خود با امام، رضوان الله تعالی علیه و چگونگی این آشنایی را بیان بفرمایید.
استاد: آشنایی این حقیر با حضرت امام،رضوان الله علیه،به همان سالهای قبل از 25 برمیگردد چون اینجانب با مرحوم آیه الله حاج سیدمصطفی خمینی (ره) در مدرسه ابتدایی همکلاس بودیم و پس از شروع به تحصیل علوم دینیه هم مدتها با ایشان هم مباحثه و همدرس بودیم و روی همین سابقه و رفاقت خدمت پدر بزرگوار ایشان ارادت پیدا کرده و حتی خانهی ایشان رفت و آمد می کردم. شاید در میان دوستان آن مرحوم،بنده قدیمیترین دوست ایشان،از دوران تحصیل ابتدایی مدرسه و شروع به تحصیل علوم دینی بودم .
وسیله دیگر آشنایی و ارادت این حقیر نسبت به حضرت امام،رضوان الله علیه،علاقه و ارتباط عجیبی بود که مرحوم حجه الاسلام والمسلمین والد،قدس سره،نسبت به ایشان داشت و کمتر شب و روزی بود که مرحوم پدرم ذکر خیرازامام (ره) برای ما در منزل نداشته باشد،که اگر بخواهم وارد جزئیات شوم صفحات زیادی را خواهد گرفت. البته این علاقه طرفینی بود و حضرت امام،رضوان الله علیه،نیز محبت و علاقه خاصی نسبت به مرحوم پدر ما داشت تا جائی که سالها امام،رضوان الله علیه،تابستانها را که نمیخواستند در قم باشند و میل داشتند به جای خوش و آب و هوائی بروند،روی همان علاقه،به امام زاده قاسم شمیران،که پدر ما در آنجا سکونت کرده بود،می آمدند وانگیزه انتخاب آنجا نیز،چیزی جزانس و علاقه با مرحوم پدر ما نبود. که من دراینجا خاطرات زیادی از آن دوران دارم و نقل آنها فرصت بیشتر و وقت زیادتری را میطلبد. به هرصورت،این ارتباط و علاقه پدر و پسر از هر دو طرف،باعث آشنایی و ارتباط وارادت اینجانب به حضرت امام،قدس سره الشریف ,از بیش از چهل سال قبل ازاین بوده،که هر سالش چندین خاطره دارد که مجال نقل آنها نیست.
- برخی از ویژگیهای اخلاقی , سیاسی ,اجتماعی و معیشتی حضرت امام را که برای حوزه های علمیه و طلاب مفیداست بیان فرمائید.
استاد:امام رضوان الله علیه،مجموعه ای بود از کمالات و محاسن اخلاق صوری و معنوی که بندرت خدای متعال در کسی این همه محاسن و کمالات را جمع می کند و براستی می توان گفت : آنچه خوبان همه داشتند او به تنهایی داشت. محاسن ظاهر و باطن درایشان جمع شده بود: زیبایی صورت فصاحت و بلاغت و جذابیت بیان،سلامت و تناسب اندام،زیبائی و شیوائی فوق العاده،در خط شجاعت و صلابت کم نظیر،هوش و ذکاوت،فراست و سرعت انتقال،حسن خلق،علوم اسلامی و عرفان بشری و زهد در درجه اعلاء خودساختگی از روی برنامههای دینی و از همه اینها بالاتر ایمان و توکل خارق العاده،به خدای تعالی که ثمره این شجره طیبه همان بود که ما و همهی دنیای اسلام و جهان امروز شاهد آن بوده و مشاهده کردیم و روی هم رفته عظمت و موفقیت و ویژگیهای امام،رضوان الله علیه،را که برای همه ما و طلاب محترم و دیگران،نیز می توان الگو و سازنده باشند،به نظر قاصراینجانب،در چند چیز می توان خلاصه کرد اگر چه من در صدد برسی همه ابعاد زندگی امام،رحمه الله علیه،نیستم وافرادی بخصوص نزدیکان آن بزرگوار هستند که زندگی ایشان را از ابعاد دیگری میتوانند مورد تحقیق و بررسی قرار دهند والگوهای دیگری راارائه کنند:
الف : نظم دقیق در زندگی
این از ویژگیهای معروف امام (ره) که شاید از زبان دیگران نیز مکرر شنیده باشید. براستی عجیب بود که حتی برای مطالعه و قرائت قرآن و کارهای مستحبی و حتی زیارتها و دعاهائی که در وقت خاصی هم وارد نشده بود وقت خاصی را تنظیم کرده بودند و هر کاری را روی همان وقتبندی و تنظیم خاص انجام می دادند،بطوری که برای هر کسی که مدتی با ایشان مانوس و معاشر میشد, مشخص بود که در چه ساعتی مشغول به چه کاری و انجام چه عملی هستند اگر چه در حضور ایشان نباشد و فرسنگها از محضرشان دور و جدا باشد.
مشهوراست که بعضی از طلاب نجف اشرف در آن چند سالی که ایشان در نجف بودند، ساعتهای خود را روی رفت و آمد ایشان به درس و تشرف آن مرحوم به حرم مطهر امیرالمومنین ،علیه السلام،در شبها تنظیم می کردند.
برای اینجانب و برخی از دوستان دیگر که صبحها،اول وقت،خدمت ایشان می رسیدیم مسلم بود که سر ساعت 8 و دو سه دقیقه یعنی پس از این که خلاصه اخبار را گوش می کردند،زنگ می زدند و ما برای گزارش کارها و انجام وظائفی که داشتیم خدمتشان می رسیدیم،بطوری که اگر یک روز این وقت به 8 و پنج دقیقه می رسید میفهمیدیم که اتفاق تازهای افتاده و وضع حال ایشان مناسب نیست و یا کسی نزد ایشان رفته که مانع زنگ زدن ایشان گشته است , به همین جهت،خودمان به اطاق ایشان می رفتیم و همانطور بود که حدس زده بودیم ...
ب : تعبد و تقیدامام (ره) به فرائض دراوقات معینه و نوافل وادعیه و زیارات
به نظراینجانب یک عامل مهم در موفقیت امام،رضوان الله علیه،چه درامور علمی و دینی و چه در مسائل سیاسی واجتماعی،که می تواند برای دیگران و بخصوص طلاب محترم نیز الگو و راهنما باشد،همان تقید و تعبد ایشان در این باب بود. در روایات واحادیث قدسیه نیز آمده که خدای تعالی فرموده :
ما تحبب الی عبدی بشی ءاحب مما افترضته علیه و انه لیتحبب الی بالنافله حتی احبه فاذا احببته کنت سمعه الذی یسمع به و بصره الذی یبصر به و لسانه الذی ینطق به ...الی آخر .
و از بزرگان از عرفاء و اساتید سیر و سلوک هم شنیده شده که برای رسیدن به کمال،یکی از سفارشاتی که همیشه به همه شاگردان و سالکان راه حق می کردهاند نمازاول وقت و انجام نوافل بوده و امام،رضوان الله علیه،این گونه بود. تا من خود به یاد دارم و از نزدیکان و معاشران ایشان نیز شنیده بودم،گذشته ازانجام نمازهای فریضه دراول وقت،تا جائی که مقدور بود،نوافل یومیه را ترک نمی کردند،نماز شب ایشان ترک نمی شد. تا وقتی که در قم بودند حضور در نماز جماعت ایشان ترک نمی شد: شبها در مدرسه فیضیه پشت سر مرحوم آیه الله حاج سیدمحمدتقی خوانساری،ظهرها در مدرسه فیضیه،پشت سر مرحوم آیه الله حاج سیداحمد زنجانی و گاهی هم ظهرها در مسجد گذر جدا پشت سر مرحوم آیه الله حاج سید محمدتقی خوانساری (تا جائی که من یادم هست).
و همچنین تا وقتی که در قم بودند،بطور مرتب،هر روز پس از درس صبح و گاهی هم پس از درس عصر،به حرم مطهر حضرت معصومه(ع) و هنگامی که در نجف اشرف بودند،هر شب،ساعت 3 از شب گذشته،به حرم مطهرامیرالمومنین،علیه السلام،مشرف میشدند و معمولا هم زیارت جامعه می خواندند.
هر روزه مقید بودند چند صفحه قرآن (حدود یک حزب یا بیشتر) حتما بخوانند که حتی روزهای آخر و شب قبل از عمل هم (که همگی در فیلم سحر شب عمل حتی روزهای آخر و شب قبل از عمل هم (که همگی در فیلم سحر شب عمل دیده اند) قرائت قرآن و نمازشب و جماعت ایشان ترک نشد. زیارت عاشورا را در ماه محرم (و معمولا یک اربعین) میخواندند.
و براستی در کنار همه کارهای علمی و درس و بحث و مبارزات طولانی و نوشتن اعلامیهها و سخنرانیها و دیدارهای زیاد و غیره،انجام آن عبادتها و مستحبات،کار فوق العاده ای بود که جز توفیق الهی جمع میان همه آنها مقدور نبود.
ج : کم خرج و پرکار
در روایات ما درباره مردان بزرگ الهی و یاران آنان آمده است که آنان کم خرج و پرکار بودند،مثلا دربارهی رسول خدا(ص) نقل شده که گفتهاند:
کان رسول الله قلیل المونه.
و در داستان جنگ جمل،که منجر به شهادت چندین تن از یاران امیرالمومنین،علیه السلام گردید در تاریخ آمده که یکی از یاران آن حضرت که به درجه رفیع شهادت نائل گردید زید بن صوحان بود. هنگامی که امام امیرالمومنین علیه السلام به بالین آن رادمرد دینی آمدند با تاثر شدید فرمودند:
رحمک الله یا زید لقد کنت خفیف المونه کثیرالمعونه.
یعنی خدایت رحمت کند ای زید که تو براستی کم خرج و پرکار بودی .
امام،رضوان الله علیه،براستی اینگونه بود که در صرف مخارج زندگی و خوراک و لباس خود و اهل خانه،کمال احتیاط و قناعت را داشتند و حتما شنیدهاید و در مصاحبههای نزدیکان ایشان خواندهاید که : اگر چراغی بیجهت روشن بود. فورا دستور می دادند خاموش کنند،لباسهای ایشان از یکی دو دست تجاوز نمی کرد،بااین که پارچه ها و لباسهای دوخته و ندوخته زیادی برای ایشان هدیه می آوردند ولی هر چه برای ایشان سوغات یا هدیه می آوردند همه را به دیگران میدادند،در خوراک نیز خیلی اهل قناعت واقتصادی زندگی میکردند در حالی که همه گونه امکانات برای ایشان فراهم بود. که دراین باب من داستانهای زیادی از دوران چند ماههای که در نجف،در خدمتشان بودم و سالهای قبل از آن و بعد از آن به خاطر دارم که خود کتاب جداگانهای می شود.
اما در مقابل در پرکاری هم براستی کمنظیر بودند. تا آنجا که من به یاد دارم و از رفقای دوره جوانی و طلبگی امام،رحمه الله علیه،هم شنیده ام هیچ گاه اوقات خود را به بطالت و به گفته طلبه ها (قعده ها)ی آنچنانی , که معمولا خالی از غیبت و ایذاء مومن و خندههای طولانی،که موجب دلمردگی و دوری از خدا بود،به هدر نمیدادند و بلکه اگر گاهی هم بناچار گرفتار چنین مجالسی میشدند از هر گفتگوئی که احتمال غیبت و ایذاء مومن واینگونه امور در آنها میدادند به شدت جلوگیری کرده و یا فورا از آن جلسه خارج میشدند .
و در عوض از کمترین وقت خود برای مطالعه و نوشتن یا عبادات دیگری،که ذکر شد،استفاده می کردند. اگر کسی تنها همین آثاری را که از ایشان تالیف و به چاپ رسیده مطالعه کند و آن را بر عمر پر برکت ایشان تقسیم کند بهخوبی میفهمد که چگونه از ساعات و بلکه دقائق عمر خود استفاده کرده و بهره وافی برده است در صورتی که ایشان خیلی اهل نوشتن و قلم نبود. و حتی از نیم ساعت قدم زدن صبح و عصر خود نیز که بهخصوص این اواخر به تجویز پزشکان انجام میدادنداستفاده میکردند و معمولا ادعیه و اذکاری را برای آن وقت اختصاص داده بودند که در حال قدم زدن نیز عبادتی و کاری انجام دهند و اوقاتی که زیارت عاشورا میخواندند لعن و سلام را معمولا در حال قدم زدن میخواندند.
بدنیست بدانید که: این وصیتنامه مهم و جامع و مفصل و طولانی و این همه قصائد و غزلیات و نامه های عرفانی که اخیرا ازامام،رضوان الله علیه،منتشر شده چنانکه از تاریخ و خط آن پیداست مربوط به همین سالها و بلکه ماههای آخر عمرایشان است. یعنی ماههایی که افراد صحیح و سالم هم حوصله و توان نوشتن و تالیف آنرا ندارند تا چه رسد به مردی که چندبار دچار حملههای قلبی سنگین و سبک شده و پیوسته تحت مراقبتهای ویژه طبی و پرهیزهای غذائی و آزمایشات گوناگون و خوردن روزانه بیش از ده پانزده نوع قرص و داروهای دیگر بود و با این حال همانگونه که عرض شد و از نزدیک شاهد بودیم و شما هم از فیلم تلویزیونی مشاهده کردهاید که حتی در شب قبل از عمل و روی تخت بیمارستان با وجود سرمهای غذائی و داروئی و ضعف مفرط از مطالعه و قرائت قرآن و تهجد و نماز شب غافل نمانده و حاضر نبود لحظهای هر چند کوتاه و گذرا از عمر خود را بیهوده بگذراند .
براستی اگر طلاب محترم بخواهند در تحصیل علوم دینیه موفق شوند و به مدارج علمی و عملی نائل گردند حتما باید این درسها رااز زندگی امام،رضوان الله تعالی علیه،گرفته و به کار بندند و گرنه به جایی نمی رسند اگر چه به صورت انبانی ازاصطلاحات علمی و خورجینی از قواعد و فرمولهای درسی درآیند.